وقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند
نه باید ها
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض میخوانم
عمریست لبخند های لاغر خود را در دل
ذخیره میکنم باشد برای روز مبادا
اما در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه میداند
شاید امروز نیز روز مبادا باشد
وقتی کسی رو دوس داری،حاضری جون فداش کنی ـ حاضری دنیارو بدی،فقط یه بار نگاش کنی ـ به خاطرش داد بزنی،به خاطرش دروغ بگی ـ رو همه چی خط بکشی،حتّی رو برگ زندگی ـ وقتی کسی تو قلبته،حاضری دنیا بد بشه ـ فقط اونی که عشقته،عاشقی رو بلد باشه ـ قید تموم دنیارو به خاطرِ اون می زنی ـ خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی ـ حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم امّا صداشو بشنوی ، شب از میون دوتا سیم ـ حاضری قلب تو باشه ، پیش چشای اون گرو فقط خدا نکرده اون ، یه وقت بهت نگه برو ـ حاضری هر چی دوس نداشت ، به خاطرش رها کنی ـ حسابتو حسابی از ، مردم شهر جدا کنی ـ حاضری حرف قانون و ، ساده بذاری زیر پات ـ به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات ـ وقتی بشینه به دلت ، از همه دنیا می گذری
وقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند
نه باید ها
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض میخوانم
عمریست لبخند های لاغر خود را در دل
ذخیره میکنم باشد برای روز مبادا
اما در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه میداند
شاید امروز نیز روز مبادا باشد عاشقی جرم قشنگی است به انکارش مکوش